تم کده

پرشین هاست

داینامیک اس ام اس

سخن شیرین

سخن شیرین

مطالب خواندنی

سخن شیرین

مطالب خواندنی

در آغاز جهان آبی نبود ... تو در آن نگریستی ، و آسمان، ابرش را بارانید و دریا، طوفانش آرامید ... چشمانت را از من مگیر ... تا اندوهم را بگریم
سخن شیرین

من «ایلیا» ملقب به «ایلی بلا» هستم.
ساعت 8:30 صبح روز پنجشنبه سی ام تیرماه سال 1390، بیمارستان سجاد تهران را با قدوم خودم منور کردم...
مثل شیر قوی هستم،
شیر دوست دارم،
دستامم زیر شیر میشورم...
اسم آبجیم هم «وانیا» ملقب به «دخمل طلا»، هست که ساعت هشت و پنجاه دقیقۀ صبح روز چهارشنبه بیست و ششم آذرماه نود و سه، برگ زرین دیگری بر بیمارستان سجاد افزود...

امــکانات
  • آخرين نظرات
    نويسندگان
  • غصه هم خواهد رفت

    نه تو می مانی و نه اندوه

    و نه هیچ یک از مردم این آبادی

    به حباب نگران لب یک رود قسم

    و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت

    غصه هم خواهد رفت...

    شاپرک

    پیوند عشق

    سیمین بهبهانی

    گفتا که می بوسم تو را، گفتم تمنا می کنم

    گفتا اگر بیند کسی، گفتم که حاشا می کنم

     

    همه سر به سر تن به کشتن دهیم

    خدا را دیدم!

    پدر

    نیم ساعت پیش،

    خدا را دیدم

    که قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش 

    سرفه کنان

    در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت

    و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد...

    آواز که خواند تازه فهمیدم

    پدرم را با او اشتباهی گرفته ام...

    زنده یاد حسین پناهی

    Mother

    مادر

     

    مادرم ‏ مادرم ‏ مادرم ‏ مادرم  

    ..

    بزرگ شدیم ‏ ... و فهمیدیم که دارو آبمیوه نبود ..

    بزرگ شدیم ... و فهمیدیم بابابزرگ دیگر هیچگاه باز نخواهد گشت همانطور که مادر گفته بود ..

    بزرگ شدیم ... و فهمیدیم چیزهایی ترسناک تر از تاریکی هم هست ... 

    بزرگ شدیم ... به اندازه ای که فهمیدیم پشت هرخنده مادرم هزار گریه بود .. و پشت هر قدرت پدرم یک بیماری نهفته بود ...

    بزرگ شدیم ... ویافتیم که مشکلاتمان دیگر با یک شکلات،یک لباس یا کیف حل نمی شود ... 

    و اینکه والدیمان دیگر دستهایمان را برای عبور از جاده نخواهند گرفت ، ویا حتی برای عبور از پیج و خم های زندگی ... 

    بزرگ شدیم ... و فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم،بلکه والدین ماهم همراه با ما بزرگ شده اند ، و چیزی نمانده که بروند

    ویا هم اکنون رفته اند ...   

    نسیم نوروز

    بهار

    باز نسیم نوروز تازیانۀ خود را بر شاخه های خمودۀ  درختان می نوازد.

                                                                   و چه خوش می نوازد این نسیم...

    چه خوش زخمهایی پدیدار می شود از کوبه های این تازیانه بر پیکر نیمه خواب زمین و زمان

             چه زخمهای شیرینی !

    دفتر مشق

    خانم اجازه

    ﻣﻌﻠﻢ با عصبانیت ﺩﻓﺘﺮ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ :

    ﺳﺎﺭﺍ…

    ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩ، ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﯿﺰ ﻣﻌﻠﻢ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﮔﻔﺖ :

    ﺑﻠﻪﺧﺎﻧﻢ؟

    سالنامه سال 1393 خورشیدی

    بــهـــــار  ارغــوانـــی  خواهد  آمد

    نســیم   زنـــدگانــــی خواهد آمد

    ***

    دلا  ســرما  ز جان و تــن رها کن

    بنفشه، سور و سنبل خواهد آمد

    با آرزوی زمستانی سپید و بهاری دل انگیز، ایلی بلا به دوستانش عیدی می ده:

    سالنامۀ سال 1393 خورشیدی با پس زمینه های زیبا برای هرماه که می تونید اون رو با حجم 15.3MB در قالب فایل Rar با کلیک بر روی تصویر زیر دریافت نمایید.

    سالنامه سال 1393 خورشیدی

    در ضمن سالنامۀ سال 1393 خورشیدی را به صورت تک صفحه می تونید از آدرس زیر دریافت کنید:

    http://iliyas.blog.ir/1392/10/19/taghvim-1393-khorshidi

    مهرماه کودکی

    یادم آرید

    آن نشاط کودکی

    شور و حال بی ریای کودکی