نسیم نوروز
- يكشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۳۹ ب.ظ
باز نسیم نوروز تازیانۀ خود را بر شاخه های خمودۀ درختان می نوازد.
و چه خوش می نوازد این نسیم...
چه خوش زخمهایی پدیدار می شود از کوبه های این تازیانه بر پیکر نیمه خواب زمین و زمان
چه زخمهای شیرینی !
بس جوانه های نورسته از این زخمها به زندگی سلام می دهند...
بس قنچه ها که با نوازش این تازیانه به هستی لبخند می زنند...
بس سبزه ها که قامت خود راست می کنند ...
بس بنفشه ها که در زلال آب جویبار چهره بزک می کنند...
بس شقایق که فرش سبز زمین را به لچکها و ترنجهای سرخگون خود رنگ ولعاب می بخشند...
سلام بر جوانه ها، بر غنچه ها، بر بنفشه ها، ...
سلام بر پرستوهای ترانه خوان را ...
سلام بر بهار ...
مست گردیدیم با بوی دلاویز بهار ...
هست گردیدیم در گرمی شید و آفتاب ...
گرامی بداریم کسانی که هستند و دوستشان داریم و کسانی که بودند و همچنان دوستشان داریم...
باز می آید گل و رنگین کمان
باز می سازد پرستو آشیان
شاد شد دل در لقای دوستان
چشم می گرید به یاد خفتگان