تم کده

پرشین هاست

داینامیک اس ام اس

دوستی که تا نداره...! :: سخن شیرین

سخن شیرین

مطالب خواندنی

سخن شیرین

مطالب خواندنی

در آغاز جهان آبی نبود ... تو در آن نگریستی ، و آسمان، ابرش را بارانید و دریا، طوفانش آرامید ... چشمانت را از من مگیر ... تا اندوهم را بگریم
سخن شیرین

من «ایلیا» ملقب به «ایلی بلا» هستم.
ساعت 8:30 صبح روز پنجشنبه سی ام تیرماه سال 1390، بیمارستان سجاد تهران را با قدوم خودم منور کردم...
مثل شیر قوی هستم،
شیر دوست دارم،
دستامم زیر شیر میشورم...
اسم آبجیم هم «وانیا» ملقب به «دخمل طلا»، هست که ساعت هشت و پنجاه دقیقۀ صبح روز چهارشنبه بیست و ششم آذرماه نود و سه، برگ زرین دیگری بر بیمارستان سجاد افزود...

امــکانات
  • آخرين نظرات
    نويسندگان
  • دوستی که تا نداره...!

     

    با یک شکلات شروع شد ...

    من یک شکلات گذاشتم کف دستش،او هم یک شکلات گذاشتم توی دستم

    من بچه بودم ، او هم بچه بود

    سرم را بالاکردم . سرش را بالا کرد

    دید که مرا می شناسد . خندیدم 

    گفت : « دوستیم ؟» گفتم:«دوست دوست»

    گفت :«تا کجا ؟» گفتم :« دوستی که تا ندارد » 

     گفت :«تا مرگ؟»

    خندیدم و گفتم :«من که گفتم تا ندارد»

    گفت :«باشد ، تا پس از مرگ»

    گفتم :«نه ،نه،گفتم که تا ندارد».

    گفت : «قبول ، تا آن جا که همه دوباره زنده می شوند ، یعنی زندگی پس از مرگ.باز هم با هم دوستیم. تا بهشت ، تا جهنم ، تا هر جا که باشد من و تو با هم دوستیم.»

    خندیدم و گفتم :«تو برایش تا هر کجا که دلت می خواهد یک تا بگذار . اصلأ یک تا بکش از سر این دنیا تا آن دنیا ، اما من اصلأ تا نمی گذارم »

    نگاهم کرد ... نگاهش کردم ...

    باور نمی کرد . می دانستم . او می خواست حتمأ دوستی مان تا داشته باشد . دوستی بدون تا را نمی فهمید .

    گفت : «بیا برای دوستی مان یک نشانه بگذاریم» .

    گفتم :«باشد . تو بگذار» .

    گفت : «شکلات . هر بار که همدیگر را می بینیم یک شکلات مال تو و یکی مال من ، باشد ؟» 

    گفتم :«باشد»

    هر بار یک شکلات می گذاشتم توی دستش ، او هم یک شکلات توی دست من .

    باز همدیگر را نگاه می کردیم . یعنی که دوستیم . دوست دوست .

    من تندی شکلاتم را باز می کردم و می گذاشتم توی دهانم و تند تند آن را می مکیدم .

    می گفت :«شکمو ! تو دوست شکمویی هستی » و شکلاتش را می گذاشت توی یک صندوق کوچولوی قشنگ .

    می گفتم «بخورش» می گفت :«تماممی شود. می خواهم تمام نشود. می خواهم برای همیشه بماند»

    صندوقش پر از شکلات شده بود . هیچ کدامش را نمی خورد . من همه اش را خورده بودم .

    گفتم : «اگر یک روز شکلات هایت را مورچه ها بخورند یا کرم ها ، آن وقت چه کار می کنی؟»

    گفت :«مواظبشان هستم »

    می گفت «می خواهم نگهشان دارم تا موقعی که دوست هستیم »

    و من شکلات را می گذاشتم توی دهانم و می گفتم :«نه ، نه ، تا ندارد . دوستی که تا ندارد.»

    یک سال ، دو سال ، چهار سال ، هفت سال ، ده سال و بیست سال شده است .

    او بزرگ شده است . من بزرگ شده ام .

    من همه شکلات ها را خورده ام . او همه شکلات ها را نگه داشته است .

    او آمده است امشب تا خداحافظی کند .می خواهد برود آن دور دورها . می گوید «می روم ، اما زود برمی گردم» .

    من می دانم ، می رود و بر نمی گردد . یادش رفت به من شکلات بدهد . من یادم نرفت .

    یک شکلات گذاشتم کف دستش . گفتم «این برای خوردن» یک شکلات هم گذاشتم کف آن دستش : «این هم آخرین شکلات برای صندوق کوچکت» .

    یادش رفته بود که صندوقی دارد برای شکلات هایش .

    هر دو را خورد .

    خندیدم .

    می دانستم دوستی من «تا» ندارد . مثل همیشه .

    خوب شد همه شکلات هایم را خوردم .

    اما او هیچ کدامشان را نخورد .

    حالا با یک صندوق پر از شکلات نخورده چه خواهد کرد ؟؟؟

     

    نویسنده : زری نعیمی

    • بابا

    دوستی

    ایلیا

    نظرات (۲)

    I was captivated with this post! Gwen continues to inspire us all. It is no surprise that she went far in the coipttmeion with her talent and likable genuine nature. Kudos to Gwen! And to you and Bro Bill for supporting Gwen in pursuing her dreams.
    Ce frumos! Prima mea excursie in strainatate a fost in Spania. Am mers cu autocarul, asa ca am trecut prin mai multe tari si astfel am vizitat orase din Italia, Franta si Germania (+ cele din Spania).
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی