همه سر به سر تن به کشتن دهیم
- سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۱۶ ب.ظ
سیاوش منم نه از پریزادگان
از ایـــــــرانم از شهر آزادگان
که ایران بهشت است یا بوستان
همی بوی مشک آید از بوسـتان
سپنـــدارمذ پاسبان تو باد
ز خرداد روشن روان تو باد
ندانی که ایران نشست من است
جهان سر به زیر دست من است
هنر نزد ایرانیان است و بس
ندادند شیر ژیـــان را به کس
همه یک دلانند و یزدان شناس
به نیـــکی ندارند از بد هــراس
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیــــــران شود
همه جای جنگی سواران بدی
نشستن گه شهــــریاران بدی
چو ایــــــران نباشد تن من مباد
بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه روی یکسر به جنگ آوریم
جهــــان بر بد اندیش تنگ آوریم
ز بهـــــــر بر و بوم و پیوند خویش
زن و کودک و خرد و فرزند خویش
همــــه سـر به تــــن کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
چنین گفت موبـــــد که مرد بنام
بـه از زنده دشمن بر او شاد کام
اگر کشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار
حکیم ابوالقاسم فردوسی
سلام علیکم:
ممنون از حضور شما و نظرات شما
وبلاگ بسیار عالی و پر محتوایی دارید....
با مطلبی در مورد خشم و سوالی در این باره به روزیم.
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
یا علی